دلنوشته

الا اي ياور و يارم كجايي

انيس و مونس و كارم كجايي

الا اي همنشين اين دل من

بيا كز دوريت خون شد دل من

بيا كه ديده ام بر در بمانده

بيا كه ديده ات بر دل بمانده

بيا كه در به در كردي مرا تو

بيا كه خون جگر كردي مرا تو

بيا كه همچو سيمرغ مسافر

شده اين دل ببين ايندم مسافر

سیمرغ مسافر

دلنوشته...

بیا اینگونه از من رو نگـــردان ...دوستت دارمبیا و بیش از این دل را نرنجان...دوستت دارمخودت هم خوب میدانی؛همیشه عاشقت بودمدقیقا با همین حســـــی ؛ که الان دوستت دارمبه یادت بودم و هستم ؛ تمــام ماه هــــای سالبه فروردین و تیر و دی؛ به آبــان دوستت دارمبـه حسّ و حـــــال دلگیـــر تمام جمعه ها سوگندنه تنها از دل خونم؛ که از جــــان دوستت دارمبه آن یکشنبه ابـــری کــــه دستــــم را گرفتی و سراسیمه کشاندی تــــا ؛خیــابان...دوستت دارم به موهای پریشانت؛بــــه چتــــــر خیسِ گلدارت به آن رنگین کمــان و مِه؛ به باران دوسـتت دارم عزیزم با قسم خوردن؛اگر چیــــزی عوض میشد هزاران بــــار میگفتم: بـــــــه قرآن دوسـتت دارم تصور هم نــکن شایــــــــد،فراموشت کنـم روزی خیالت تخت باشد کــــــه؛فراوان دوستـــت دارم رفیق خـــــوب دیـــروزی؛ کنــــــارم نیستی دیگر ولــــی بایـــــد بدانـی کــــه؛کماکان دوستت دارم ..فرستنده:     دلنوشته...ادامه مطلب

نوشتم نامه اي تا داني اي دوست كه تنها مانده ام من بي تو اي دوست نوشتم نامه اي من در ره تو كه كردم گريه هايي در پس تو چه مهنت ها كشيدم در ره تو چه روزهايي كه گشتم در پس تو چه داني منتظر ماندم به راهت ب دلنوشته...ادامه مطلب

رفته ای آخر عزیز من ولی بی من چرا؟ برده ای دل را به همراهت نبردی من چرا؟بعد عمری سنگ بر این دل زدن دادی جواب کین زمانه زندگی تنها بود با من چرا؟ مهر تو عمریست اندر سینه ام بودست لیک یار من، کردی تو مهرت را جدا ازمن چرا؟ گوش کن یارم دگر این ناله و افغان من از همه دل را بریدی تو ولی از من چرا؟ مهربان دلنوشته...ادامه مطلب

بسوزد خانه ی لیلی و مجنون که رسم عاشقی در عالم انداختاگر لیلی به مجنون داده میشد دل هیچ عاشقی رسوا نمی شد   گفتم : تو ش‍‍‍‍ـیرین منی. گفتی : تو فرهـادی مگر؟   گفتم : خرابت می شـوم. گفتی : تو آبـادی مگـر؟   گفتم : ندادی دل به من. گفتی : تو جان دادی مگر؟   گفتم : ز کـویت مـی روم. گفتی :تو آزادی مگـر؟ دلنوشته...ادامه مطلب

با سلام
خوش آمدید

آیدی تلگرام : simorghmosafer@

مطالب ارسالی با اسم خودتان در وبلاگ قرار داده میشه.

برای لینک با نام سیمرغ مسافر لینک کنید.
با تشکر. سیمرغ

دلنوشته...

غريب آن نيست كه در شهر غريب است

غريب آن است كه بي يار و حبيب است

غريب آن است كه دلدارش نبيند

انيس و مونس و يارش نبيند

غريب آن است كه در وقت غريبي

نباشد در كنار او حبيبي

غريب سيمرغ بي دلدار باشد

كه دلدارش به فكر يار باشد

سیمرغ مسافر

دلنوشته...

يار من در خانه و من اندراين كاشانه ام

يار من در خانه و از هجر او ديوانه ام

تا زماني كه نبينم روي ماه يار خود

گر چه در خانه نشستم كنج اين ويرانه ام

در فراق يار خود من كوبه كو بر در زنم

گر چه دارم خانه اي اما ببين آواره ام

گر چه از داغ فراقش مي شوم من دربه در

چون كه يادش مي كنم من روز و شب مستانه ام

اي تو سيمرغ مسافر كي ببيني يار خود

آن زماني كه ببيني من ز اينجا رفته ام

سیمرغ مسافر

دلنوشته...

الا اي ياور و يارم كجايي

انيس و مونس و كارم كجايي

الا اي همنشين اين دل من

بيا كز دوريت خون شد دل من

بيا كه ديده ام بر در بمانده

بيا كه ديده ات بر دل بمانده

بيا كه در به در كردي مرا تو

بيا كه خون جگر كردي مرا تو

بيا كه همچو سيمرغ مسافر

شده اين دل ببين ايندم مسافر

سیمرغ مسافر

دلنوشته...

دُو رُکـــعَــت گِــریِــه بَــرآی " خــاطِــرِه هــآیَــم"

یِــک قُــنــوت سُــکــوت بَــرآیِ " یـــادَت"

دُو سِــجــدِه بــی-قَــراری بَــرآی " عِــشــقِ-بَــربــاد-رَفتــِه"

یِــک تَــشَــهُـــد بَـــرآیِ " مَــرگِ-دِلَـــم "

وَ ســـَلآم بَــر" تَنهایی"!!

" قَـــــبـــــول"!!!

نمی خواهی بگویی قبول باشه

دلنوشته...